فراسوهای مستی
آفرینها بر تو بادا، ای دلِ آتشپرستم!
مستِ مستیآفرینم! بیغشِ بیغشپرستم!
پاک ماندی، پاک خواندی، دلکش و غمناک خواندی
لالهخویِ داغبازم! لولیِ دلکشپرستم!
خویش بر وحشینگاهی آتشینسیما نمودی
شیرِ آتشبازِ اهلم! آهوی سرکشپرستم!
تیرِ عشقی را رها کن تا فراسوهای مستی
ای دلِ فرّخپسندم! وی شهِ آرشپرستم!
مرداد ۱۳۸۰
دختاک، فرخ سائس، نشر شایسته، چاپ اول، تبریز: ۱۳۸۵، ص ۳۵.